از شنبه هفته قبل روزنامه اعتماد دوباره منتشر شد و خانم مرضیه رسولی صفحه کتاباش را راه انداخت. شاید وبلاگاش سه روز پیش را خوانده باشید که در نوشتن از یک نقطه شروع میکند و بعد می گذارند ذهناش هر طرف که خواست برود. داشتم میگفتم مرضیه رسولی در گودر پیامی گذاشت که برای صفحه کتاب اعتماد چه پیشنهادی دارید. من گفتم از کتابفروشیهای شهرستانها بنویسید. ایمیل زد که درباره کتابفروشیهای شهر خودت بنویس. من گفتم کتابفروشی خاصی نداریم. قرار شد درباره همین کتابفروشیهای موجود بنویسیم.
سعید گزارش را نوشت. گزارش خوبی بود من کمی فصاسازی اضافه کردم و فرستادم و امروز در اعتماد منتشر شد. عنوان گزارش شد: « كتابفروشي همان فروشگاه نوشت افزار است».
جالب آن که روزگاری هر چیزی را نمیشد چاپ کرد در اینترنت منتشر میکردند. حالا روزنامه اعتماد که مجوز رسمی انتشار دارد و روزانه منتشر میشود سایتاش فیلتر است. این هم از عجایب دیگر عادی شده ایرانی است. گزارش را بخوانید و اگر نظر داشتید همینجا بدهید:
شهري كه هر چند قدم يك سوپر ماركت دارد كتاب فروشي ندارد. سه كتاب فروشي شهر در واقع نوشتافزارفروشيهايي هستند كه در كنار كارشان كتاب هم دارند. اين وضع را در خيلي شهرهاي كوچك ميشود ديد. در شهر 30 هزار نفري گراش در جنوب فارس هم آسمان كتاب فرقي با جاهاي ديگر ندارد و البته آبي هم نيست.
يكي از پاساژهاي قديمي مركز شهر، پاساژ سعادت است. از وسط پاساژ 14 پله پايين ميروي تا به «زير زمين» برسي، مردم «سراي هنر» 20 ساله را بيشتر به اين نام ميشناسند. محمدعلي رسولينژاد تقريبا نيمي از فروشگاه بزرگ خود را به كتاب فروشي اختصاص داده است. وسط محوطه كتاب، پيشخواني است كه سه رديف كتاب رويش چيده شده. نخستين رديف كتاب همشهريان گراشي است.
بیان دیدگاه