نقشهای مختلف خانوادگی هر کدام طمع و رنگ و وظایف گوناگونی دارد. وقتی دایی هستی یک جوری باید باشی که با وضعیت و موقعیت برادری خیلی متفاوت است. هر کدام از این نقشها یک تصویر و پیشینه خاص را بر دوش شما میگذارد. پدر نانآور خانواده است و دایی باید محرم اسرا باشد.
خیلیها نگرانند که با کم شدن تعداد فرزندان نقشهایی مثل عمو و خاله و عمه کمتر شود و از بین برود. شاید به خاطر همین لنگ و پای عموها و خالههای تقلبی در رسانهها پیدا شده که جای خالی عمو و خالههای نداشته را پر کنند.
از اول که به دنیا آمدم برادر یک نفر بودم و در یک سال و نیمهگی خودم برادردار شدم.
در همان حدود پنج شش سالگی اول پسرخاله شدم و بعد هم پسر عمه
عنوان اصلی دیگر بر می گردد به بیست و چند سال پیش: ده یازده ساله بودم که دایی شدم بعد این هی تکرار شد و باز دایی شدم و دایی شدم و دایی شدم و دایی شدم.
سی ساله بودم که خودم پدر شدم و کیمیا سه نفر را عمو و دو نفر را عمه کرد. امروز در حدود سی و چهار سالگی آخرین عضو خانواده هستم که عنوان عمو را دریافت میکنم. دیگر همه در خانواده عمو و دایی هستند یا عمه و خاله.
دلیل این تغییر و تحولات دو دختری است که امروز به جمع ما اضافه شدند که احتمالا باید حساب سنشان را با عمر دولت روحانی بسنجم.
تقریبا دیگر نقشها و عنوانهای اصلی را گرفتهام. بعد نوبت عناوین درجه دوم میشود. دایی بزرگ مثلا و یا مثلا پدربزرگ از آن عناوین که آدم احساس پیری میکند.
***
برای تلطیف یک جک قدیمی هم یادگار داشته باشید.
از مَرده که روزگاری ملا بود و بعد شد ترک و بعد شد لر و این روزها قرار است قومیت مشخصی نداشته باشد پرسیدند: این برادرت بچهدار شده بچهاش دختره یا پسر؟
یارو خواست کمی ملاحت به خرج بده جواب داد: والله هنوز نمیدونم عمه شدم یا عمو!
****
انشاالله هیچ وقت عمه موردنظر نشید بزن اون لایک قشنگه رو
برای محمود باقری پاسخی بگذارید لغو پاسخ